درباره ما
لینک های ویژه
پیوندهای روزانه
دیگر امکانات
|
یک روز با شهید محمد حسین یوسف اللهی به طرف آبادان می رفتیم. در بین راه با توجه به اینکه عملیات گذشته ما خیلی موفقیت آمیز نبود و عملیات بزرگی هم در پیش داشتیم به او گفتم: این عملیات نتیجه مناسب نخواهد داشت. پرسید: چطور؟ گفتم: برای اینکه عملیات سختی است و من بعید می دانم موفق شویم. حسین گفت: اتفاقا من معتقدم ما در این عملیات موفق می شویم. از او پرسیدم: از کجا اینطور اطمینان داری؟! خنده ای کرد و با همان تکیه کلام همیشگی گفت: حسین پسر غلامحسین به تو می گوید که ما در این عملیات پیروزیم. چون می دانستم لابد خبری هست که اینطور محکم حرف می زند از او پرسیدم: یعنی چی، از کجا می گویی؟ گفت: بالاخره خبر دارم. پرسیدم: خوب از کجا خبر داری؟ گفت: به من گفته اند که ما پیروز می شویم. پرسیدم: چه کسی به تو گفته؟ جواب داد: حضرت زینب (ع) پرسیدم: در خواب به تو گفته یا در بیداری؟ با خنده جواب داد: تو به این چه کار داری، فقط بدان بی بی به من گفت: شما در این عملیات بر دشمن پیروز می شوید و من هم به همین دلیل می گویم که قطعا موفق می شویم. هر چه از او خواستم برای من که فرمانده اش بودم، بیشتر توضیح دهد به همین چند جمله اکتفا کرد و چیز دیگری نگفت. وقتی عملیات با موفقیت به اتمام رسید به یاد حرفهای آن روز حسین و قطعیتی که در کلامش بود، افتادم.
نویسنده حسن خدادادی در چهارشنبه 90/10/14 | نظر
طراحی و کدنویسی قالب : علیرضاحقیقت - ثامن تم Web Template By : Samentheme.ir |
آرشیو مطالب
پیوندهای وبگاه
برچسبها
طراح قالب
|